Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
defoliating agent
U
عامل از بین برنده برگ وسبزینه درختان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
defoliants
U
مواد از بین برنده برگ وسبزینه درختان
cyanogen agent
U
عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
reserved character
U
حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
actuator
U
محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
vinedresser
U
باغبان درختان مو
silva
U
درختان جنگلی
shaw
U
ردیف درختان
foliage
U
برگ درختان
capital intensive goods
U
کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
shells
U
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shell
U
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling
U
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
pomona
U
الهه درختان میوه
cankers
U
یکجورافت درختان میوه
deforestation
U
قطع درختان جنگلی
whitewood
U
درختان چوب سفید
roble
U
انواع درختان کاج
canker
U
یکجورافت درختان میوه
evergreen trees
U
درختان همیشه سبز
bast
U
پوست لیفی درختان
sylva
U
درختان جنگلی یک ناحیه
metasequoia
U
انواع درختان برگریزکاج
topiary
U
مربوط بارایش وتزئین درختان
acorn
U
میوهء تیرهء درختان بلوط
The trees give a pleasant shade .
U
درختان سایه قشنگه می اندازد
acorns
U
میوهء تیرهء درختان بلوط
piggyback
U
سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
piggybacks
U
سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
blood agent
U
عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
class a agent officer
U
افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
pine barren
U
زمین شن زارکه درختان کاج وصنوبردران میرویند
interplant
U
کاشتن درختهای جوان بین درختان دیگر
paulownia
U
جنسی از درختان کوچک چین از خانواده گل خوک
gutta percha
U
هیدرو کربن صمغ گیاهی درختان مختلف
egger
U
یکجورپروانه که نوزادش برگ درختان رازیان میرساند
line out
U
قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
wind shake
U
تکان سخت درختان جنگل در اثر طوفان
logjam
U
انباشتگی تنهی درختان بریده شده در رودخانه
woodlot
U
منطقه ممنوعه در جنگل برای رشد درختان
girdler
U
حشرهای که پوست درختان رابطور کمربندی سوراخ میکند0
undergrowth
U
بوته ها و درختان کوچکی که زیر گیاه بزرگتری میروید
tree surgeon
U
ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
a corduroy road
U
جاده باتلاقی
[که کنده های درختان را بصورت اریب در آن می چینند.]
defoliant
U
گرد یا مایعی که روی درختان میریزند که درخت برگ ریزان کند
EXE file
U
در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
dendrochronology
U
دوران شناسی و مطالعه قدمت محیط از روی حلقههای متشکله در چوب درختان
flame tree
U
درختان وبوته هاییکه دارای گلهای درخشان اتشی یا زرد رنگ هستند
MS DOS
U
سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
winners
U
برنده
trenchant
U
برنده
winner
U
برنده
discoverer
U
پی برنده
conductive
U
برنده
incisory
U
برنده
foretooth
U
برنده
deferent
U
برنده
discoverers
U
پی برنده
incisor tooth
U
برنده
winning
U
برنده
cutter
U
برنده
portative
U
برنده
heuristic
U
پی برنده
cutters
U
برنده
scissile
U
برنده
incisive
U
برنده
mutilator
U
برنده
high proof
U
برنده
vehicles
U
برنده
cutting
U
برنده
vehicle
U
برنده
winnings
U
برنده
decision
U
برنده با امتیاز
contenders
U
برنده احتمالی
winner
U
برنده بازی
medallist
U
برنده مدال
medalists
U
برنده مدال
winners
U
برنده بازی
booster
U
بالا برنده
decisions
U
برنده با امتیاز
propelling
U
پیش برنده
victor
U
برنده مسابقه
victors
U
برنده مسابقه
uptake
U
بالا برنده
dark horses
U
برنده غیرمترقبه
dark horse
U
برنده غیرمترقبه
promoter
U
پیش برنده
user
U
بکار برنده
promoters
U
پیش برنده
users
U
بکار برنده
heiresses
U
ارث برنده زن
prizer
U
برنده جایزه
raider
U
یورش برنده
raiders
U
یورش برنده
heiress
U
ارث برنده زن
contender
U
برنده احتمالی
boosters
U
بالا برنده
prizewinner
U
برنده جایزه
perseus
U
برنده سر دیو
persi
U
برنده سر دیو
outpoint
U
برنده با امتیاز
medalist
U
برنده مدال
matrolinous
U
بارث برنده
lacerative
U
برنده یا درنده
incisively
U
بطور برنده
impellor
U
پیش برنده
promotor
U
پیش برنده
propulsive
U
جلو برنده
resolutive
U
تحلیل برنده
shoo-in
<idiom>
U
برنده مطلق
wearing
U
تحلیل برنده
winning position
U
پوزیسیون برنده
winning move
U
حرکت برنده
medallists
U
برنده مدال
winner of a match
U
برنده مسابقه
utilizer
U
بکار برنده
uplifter
U
بالا برنده
impeller
U
پیش برنده
gonfalonier
U
برنده پرچم
edge tool
U
الت برنده
dissolvent
U
حل کننده برنده
deferent
U
بیرون برنده
annihilator
U
از بین برنده
cutting head
U
نوک برنده
highest bidder
U
برنده مزایده
achiever
U
از پیش برنده
gestatorial
U
برنده پاپ
edged tool
U
الت برنده
quercetin
U
ماده رنگی کریسیتین
[این رنگینه زرد از پوست درختان و بعضی سبزیجات استخراج می شود ولی طول عمر زیادی ندارد.]
benefic
U
فایده برنده نیکوکار
benefitical
U
منتفع فایده برنده
decision
U
برنده کشتی با امتیاز
bearing capacity
U
قدرت برنده باربرد
won ending
U
اخر بازی برنده
backsword
U
شمشیر یک لبهء برنده
carry the day
<idiom>
U
برنده یا موفق شدن
walk all over someone
<idiom>
U
براحتی برنده شدن
Nobel Prize winner
U
برنده جایزه نوبل
liquidator
U
برچیننده از بین برنده
painstakingly
U
ساعی رنج برنده
painstaking
U
ساعی رنج برنده
liquidators
U
برچیننده از بین برنده
file cutter
U
قسمت برنده سوهان
limivorous
U
فرو برنده گل ولای
jackpots
U
برنده تمام پولها
jackpot
U
برنده تمام پولها
emulous
U
رشک برنده طالب
emasculatory
U
برنده نیروی مردی
myrmecophilous
U
بهره برنده ازمورچه
nonwinner
U
هرگز برنده نشده
emasculative
U
برنده نیروی مردی
chung seung
U
برنده هوگوابی تکواندو
winterer
U
بسر برنده زمستان
raise the hand
U
بالابردن دست برنده
cutler
U
فروشنده الات برنده
decisions
U
برنده کشتی با امتیاز
Nobel laureate
U
برنده جایزه نوبل
tump
U
توده درختان واقع بر روی تپه توده
To win on points.
U
با امتیاز برنده شدن ( در مسابقات )
maidens
U
اسبی که هنوز برنده نشده
maiden
U
اسبی که هنوز برنده نشده
assimilator
U
تحلیل برنده همانند سازنده
cutting angle
U
سطح برنده تیغه برش
gulfs
U
هر چیز بلعنده وفرو برنده
gulf
U
هر چیز بلعنده وفرو برنده
hoong seung
U
برنده هوگو قرمز تکواندو
to scramble a victory
U
بزحمت برنده
[پیروز]
شدن
scissors
U
چیز برنده قطع کننده
hellward
U
سوی دوزخ بر بدوزخ برنده
sharp tongued
U
بکار برنده سخنان زننده
to ease to a victory
U
به سادگی برنده شدن
[ورزش]
hybrid propulation
U
نیروی پیش برنده مختلط
novillero
U
گاوبازی که هنوز برنده نشده
runners-up
U
دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
cupholder
U
برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
runner up
U
دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
procrustean
U
بوسیله اعمال زورکاری از پیش برنده
blade
U
قسمت برنده لبههای تیغ دار
runner-up
U
دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
waltz off with
<idiom>
U
فائق آمدن ،براحتی برنده شدن
dye-remover
U
از بین برنده رنگ
[سفید کننده]
I have not played my trump ( winning ) card .
U
ورق برنده را هنوز رو نکره ام ( بازی نکردم )
shoo in
U
کسیکه احتمال زیاد دارد برنده شود
open water
U
فاصله مشخص بین برنده ونزدیکترین رقیب
Dudley carpet
U
فرش سفارشی ایرانی دادلی
[مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان]
maiden race
U
مسابقه بین اسبهایی که هرگز برنده نشده اند
ingestive
U
بشکم برنده وابسته به قورت و بلع دادن خوراک
The tongue is not steel , yet it cuts.
<proverb>
U
زبان اگر چه فولاد نیست اما برنده است .
photo finish
U
استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
free-for-all
U
اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
head
U
طول سر اسب بعنوان مقیاس فاصله برنده از نفر بعد
free-for-alls
U
اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
saving
U
قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
compound helicopter
U
هلی کوپتری که مجهز به سیستم جلو برنده کمکی است
winner's circle
U
محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
long shot
U
شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
adjudicate
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicated
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicating
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicates
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com